سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
ساز خاموش

ما انسان‌ها با تمام اختیار و آزادی خود، با انواع و اقسام جبرها دست به گریبانیم. یکی از جبرهایی که دربندش اسیریم، جبر روانی است؛ جبری که تنه به تنه‌ی اختیار می‌زند و گاه آن را عین اختیار می‌دانیم. اصطلاح جبر روانی را نخست بار فروید به کار برد. او معتقد بود تقریباً همه‌ی کارهای ما ریشه در ناخودآگاه و غرایز ما دارند که از دسترس ما خارجند. این نیروهای دست‌نیافتنی و غیرارادی، پیش از پنج سالگی -‌زمانی که ما کنترل کمی بر خود داشتیم- شکل می‌گیرند. به نظر فروید آنچه ما می‌توانیم انجام دهیم، تقویت تسلط و کنترل بر خودمان است تا از این راه، رفتار معقول‌تر و سنجیده‌تری داشته باشیم. روانشناسان درباره‌ی جبر و اختیار روانی انسان، بسیار سخن گفته‌اند و می‌توان جبر و اختیار روانی را یکی از ملاک‌های تقسیم‌بندی مکاتب روانشناسی قرار داد.

هرچند ممکن است تأثیر نیروهای درونی بر رفتار انسان‌ها، نزد ما به اندازه نگاه فروید پررنگ نباشد، اما نمی‌توان تاثیرگذاری آنها را نادیده گرفت. تیپ‌های شخصیتی متفاوت، ذهنیت‌های ناخواسته، وقایع پیش‌آمده و... ناخودآگاه و خارج از اراده، در رفتار ما اثرگذارند. واضح است که اثرگذاری با علت تامه بودن متفاوت است؛ پس چنین نیست که ما در جبر روانی گرفتاریم و راهی به رهایی از آن نداریم؛ اما می‌توان گفت بین ویژگی‌های روانی و رفتارهای ما، ارتباط مستقیمی برقرار است.

اگر اجازه‌ی قضاوت درباره‌ی رفتار انسان‌ها را داشته باشیم و بتوانیم آنها را به خوب‌ها و بدها تقسیم کنیم، پذیرش جبر روانی، ما را در قضاوت خود، محتاط‌تر خواهد کرد. بسیاری از رفتارهای ما که گاه به آنها می‌بالیم یا از آنها گریزانیم، ریشه در ویژگی‌های شخصیتی و روانی‌مان دارند؛ اما گمان می‌کنیم ما با اختیار تام، چنین رفتار می‌کنیم؛ مانند خوش‌بینی، نوع‌دوستی، مهربانی، خشم، تعصب، بدبینی و... بنابراین تحسین و تقبیح اعمال و تشویق و تنبیه صاحبانشان کار چندان آسانی نیست.

قرار نیست حتماً از جبر روانی، نتیجه‌ی حقوقی یا معرفتی بگیریم. همین‌که بتوانیم دیگران را بیشتر درک و تحمل کنیم و کمتر به اعمال نیک خودمان ببالیم، کافی است.



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 93/5/27:: 7:51 عصر     |     () نظر